۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

آموزش و پرورش،فقر،ترک تحصیل و بزهکاری

آموزش و پرورش،فقر،ترک تحصیل و بزهکاری

با سلام خدمت شما جناب آقای فاخری, ممنون از کمکتون که وقت خود را برای بیان مشکلات فراروی آموزش وپرورش و معلمان دراختیار ما قرار دادی.

به عنوان اولین سؤال شما به عنوان یک معلم رسمی با چه مشکلاتی مواجه هستید؟ اصلی ترین مشکل شما چیست؟

من هم خدمتتان سلام عرض میکنم

آموزش و پرورش متأسفانه نسبت به دستگاه های دیگر ازضعف ها و کمبودهای بسیار فراوانی سخت رنج می برد و بیش از پیش درگیر مشکلات فزایند حقوقی و آموزشی می شود.

مشکلات بطور کلی در دو بخش اقتصادی و آموزشی مطرح است که هر دو بخش متأثر از جریانات فکری حاکم بر جامعه و فرهنگ فکری جامعه است. اینکه مدیریت های جامعه در اصل خود برچه اساس تفکر ایده ئولوژیک سیاسی،اجتماعی شکل گرفته است و تا چه حد با جریان روح علمی، عملی و هنری رابطه بر قرار ساخته است، آنوقت می شود کل هنجارها و ناهنجارها را دید و حد موفقیت ها و عدم موقعیت های علمی، سیاسی و اجتماعی را در ابتدای طول دوره ی زمانی مشخص با کمترین خطای پیش آمده بر آورد ساخت.

واقعیت این است که جامعه ی آموزشی و علمی ما از عدم روحیه ی تحقیق و روخیه ی خلّاق در تمام موفقیت های فلسفی رنج می برد و با انبوه معلومات پیچیده درگیر است و درکلیت مسائل پیش برنده، بدون اندیشه و آگاهی های لازم تقلید میشود. جامعه رنج می برد از اینکه فاقد تئورسین های لازم را در ماهیت های اجتماعی کشور است که بخواهند فلسفه ی سیاسی، اجتماعی پیشرو ی ارائه دهند. همه چیز تقلید است و تقلید اساساً بر ماهیّت های اصول پیشرو،کور و مخرب است و نمی شود از روحیّه ی تحوّل پذیری و تحوّل جویی برخوردار شد.

این است که به ساختارهای فکری و رفتاری بنیادی جامعه ایرادهای اساسی وارد است. مدیریت های جامعه در طول انقلاب خاصاْ در بیست سال اخیر دور از تدبّر و اندیشه محور لازم بوده است؛ بیشتر در سوی مطامع قدرت های خود محور و خواص تمام شده است. اکنون وضعیت جامعه در مراحل بیست سال ترفندهای اقتدارگرا و تمامیت خواه، سرگشته است و اصول اخلاقی و رفتاری، تک بعدی و کینه توزی یافته و ماهیت های حیات محور تخریب شده اند، هرگونه تلاش و امید به یأس بدل شده و اندیشمندان در پوشش هایی کذایی قدرتها خلع سلاح گشته اند که بی خردی ها حجاب شرم گرفته باشند. پس چه باید کرد جز اینکه باید به یک جنبش اجتماعی فلسفی و دینی دست زد که هیچ امیدی هم بر آن نیست!

اما درمورد مشکل اقتصادی،روشن است که اقتصاد در هر زمینه همیشه حرف اول را زده است،خاصاً در امور فرهنگی و آموزشی که کانون ساختارهای زیربنایی جوامع بشری را در بر خود گرفته اند و کانون های تولید اندیشه و رونق بخشیدن و تداوم پیشرفتها و راهکارها بر آینده ی بهتر یک جامعه ی الگومند را می باشند که نیازمند سرمایه گزاری و برنامه ریزی های دقیق،ثابت و پیش برنده را هستند.

از این رو منطقی نمی تواند باشد که درآمد و اقتصاد تماماً در کالبد مصرف برای مصرف تعریف باشد و در برابر آن سیستم فرهنگی و آموزشی کشور در محدودیت های سخت و حاد زندگی قرار یافته باشند.

جامعه ای پویا و پیش رونده است که درآمد و اقتصاد در جایگاه خودش بوده باشد و آموزش و پرورش در ضمیر خودش با فلسفه و خلّاقیّت های ذهنی جمعیت فرهنگی و آموزشی همراه شده باشد. در چنین جامعه ای تبعیض و خود محوری جایی ندارد و جامعه پویا و زنده است.

حرف و خواسته شما به عنوان یک فرهنگی چیست؟

در دوره ای که قدرت حرف اول و آخر را می زند و ازحق کشی و زیر پا گذاشتن قانونیکه خود پاسداری آن است هیچ ابایی ندارد چه درخواستی می تواند منطقی باشد! ؟کشوری زرخیز با فرهنگی کهن و غنی ریشه دار، از جهات بسیار به شدت رنج می برد و در لابلای تلاش ها برای رسیدن به خواسته های قانونی و ابتدایی دست ها به هیچ جا یی بند نمی یابد و قدرت تمامیت خواه بی هیچ عنوان حاضر نیست ذره ای از غرور اقتدار پرستی اش کاسته شود.

وقیح تر اینکه بیش از پیش موضع ستیزه جویی در برابر فرهنگیان جامعه اتخاذ می کنند و فرهنگیان را عملاً نه درگفتارهای خود دشمن فرضی کینه توزی های خود می دانند و در برابر خواسته های بر حق حقوقی آنان گوش های خود را کر و چشم های خود رابسته اند شمشیرها را کور می چرخانند اراده ها را قلع و قمع می کنند.

چند سال سابقه کار دارید؟ میزان حقوق شما کفاف زندگی و تهیه مسکن و ... را میدهد؟

بیش از 26 سال سابقه ی تدریس مفید دارم و میزان حقوق کفاف اجاره ی مسکن را نمی دهد چه رسد به تهیه ی مسکن و مایحتاج های مهم زندگی و معیشتی. روشن است که شرایط و وضعیت ها را مطابق غرض ورزی های خود ساخته اند.

فرهنگیان در طی این سالیان, به انواع مختلف, خواسته هایشان را بیان کرده اند آیا تا بحال دراین زمینه پاسخی داشته اند؟

گاه گاهی از سوی کانون های مرکزی صنفی بیانیه های تهدید آمیزی انجام می گیرد که به خواسته هایشان برسندکه بیشتر از سوی قدرتهای حاکم هدایت و کنترل شده بوده است و هرگز کوچکترین نتیجه ای حاصل نشده است.

انتظار معلمان از دولت چیست؟

معلمان بطور کلی قطع امید پیدا کرده دست از همه چیز شسته اند و بی هیچ امیدی انتظار می کشند. از روی ناچاری وضعیت بغرنج غیر قابل تحمّل را تحمّل می کنند و در این سختی شرایط بی حس و آبدیده شده اند، حاکمیت نیز خود را به بی خیالی زده است، اما در همه حال انتظار دارند که دولت و دولتمردان به مدرن سازی مدارس همّت بگمارند و معلمان را از دانش ها و طرح های روز قابل دسترس و مفید بهره مند بسازند. روحیه ی تحقیق و پژوهش درجامعه ی معلمان احیا شود و معلمان با اندیشه و برنامه های ذهنی مستقل و خلّاق به هنر آموزش بپردازند،با واقعیت بینی،وضع معیشتی و جایگاه علمی این اندیشه سازان را بهتر و شایسته بسازند،گسترش فرهنگ ارزشمند مدرسه سازی را در بین افکار عمومی جامعه بیش از پیش همّت والا خرج دهند که از وظایف ملی،دینی و حقوقی جامعه ی حقیقی است.جامعه ای زنده است که اندیشه و هدف نوین دارد،تحوّل فرهنگ وایده ی نوین مدرسه سازی دارد؛چنین جامعه ای زنده،پویا و پیشرو است.

اگرموافق باشیدکمی ازفضای آموزش و پرورش فاصله بگیریم,سوالی که می خواستم از شما بپرسم دررابطه با افت تحصیلی دانش آموزان است,به نظر شما علت این همه افت تحصیلی و ترک تحصیل چه می تواند باشد؟

مسائل متفاوتی در افت نحصیلی دانش آموزان می تواند دخیل باشد که بخش اصلی به نارسایی ها وبه ضعف های علمی،اقتصادی ومدیریتی موجود دردستگاه وزارتی مربوط می شود.

وزارت آموزش و پرورش به واسطهٔ ضعف های سنگین مالی خود قادر نیست محیط های آموزشی مبتنی بر استانداردهای مطرح شده با صرف هزینه های سنگین مهیّا سازد. بخشی از علت ها نیز به خود خانواده ها مربوط است.به وضعیت اقتصادی و میزان سواد ورشد فرهنگی خانواده ها مریوط می شود که تا چه مقدار از آگاهی لازم را برخوردارند ومی توانند زمینه استعداد پروری کودکان را فراهم سازند و علاقه مندی فعالیت کودکان را به تحصیل برانگیزانند که کودکان و دانش آموزان یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند.

بار علمی کتابهای آموزشی بسیار پایین آمده است, به طوریکه بر خلاف گذشته دیپلم ایران دربین کشورهای غربی به لحاظ علمی بسیار پایین آمده, علت موضوع چیست؟

انصاف این است که گفته شود بار علمی کتاب های آموزشی نسبت به گذشته فرق کلی کرده و نسبتاً پیشرفت چشمگیری داشته است با این تفاوت که پیشرفت محتوا و امکانات تجهیزات آموزشی کشور همپا بادانش و علوم روز سطح جهانی نبوده است.

پیشرفت های حقیقی در همه سطوح و زمینه ها به تئورسین هایی مربوط می شود که آنان تاثیر گذارند و تمام طول عمر خود را در تحقیق و خلاقیت می گذرانند.

متأسفانه پیشرفت جامعه ی ما د راین زمینه ها چیزی در حد صفر است و انتظاری بیش از این،از ساختارهای تک بعدی و خود محوری نیست همّت می خواهد که انشاء الله پیدا شود اما اینکه بخواهند همچون سال ۷۶ و آقای،خاتمی از درون حاکمیت به اقدام نمایشی دست بزنند پوچ و بی نتیجه خواهد بود برای اینکه اراده ای موفق است که مستقل و متحور و اندیشه مند بوده باشد.

فرمانده نیروی انتظامی تهران اعلام کرد عامل بزهکاری ترک تحصیل است,صاحبنظران بر این عقید اند که علت اصلی ترک تحصیل فقر است, نظر شما به عنوان یک معلم که حتما شاهد نمونه هایی از این قبیل هستید چیست ؟ به نظر شما برای پایان دادن به این بحران چه اقداماتی رامی توان کرد؟

فقر، معضل تمام جوامع بشری است خصوصاً فقر فرهنگی کم و بیش همه خانواده ها در همه جای دنیا دارند.برای اینکه فرهنگ ها تکامل دارند و بطورکلی هر چیز که تکامل دارد همه حال نسبت به زمان آینده اش نبز نقص دارد. خصوصیات خلاقی تفاوت افراد و خانواده ها نشان از فرهنگ های مختلفی است که هر کدام ساز و برگ خاصی را برای تربیت فرزندان خود و برخوردهای خود با اطرافیان می نوازند شخصیتهای متفاوتی را تربیت می کنند چه بسا کسانی از این تربیت شدگان بواسطه ی خصوصیات تربیتی،اخلاقی وفرهنگی خانواده ها حین تحصیلات و یا بعد از پایان تحصیلات خود به بزهکاری کشیده شده باشند و یا عده ای ناشی از فقر ترک تحصیل کنند که با تلاش و کوششهای خود برای خود شخصیت ممتازی را بسازند.یادم است که سال 65 در پایه دوم مقطع راهنمایی دانش آموزی داشتیم کوچکترین علاقه ای به تحصیل نداشت و درخانواده ای بسیار فقیری رشدکرده بود و پدرش کارگر گرمابه بود پدر کر و لال هم بود.

این دانش آموز مدام از مدرسه غیبت میکرد،یکی دو مورد هم اتفاق افتاده بود که مدیر مدرسه ایشان را از سینما بیرون کشیده و آورده بود درکلاس درس نشانده بود.روزی که اولیای این شخص به مدرسه آمده بودند،مادرش که حکم مترجم را داشت اصرار و پافشاری پدر بود که فرزندشان به هر طریق شده باید درس را بخواند و ادامه تحصیل بدهد.

این دانش آموز در جمع ما به مدیر مدرسه گفت که کوچکترین علاقه به درس خواندن ندارد و اگر چه به درس خواندن اصرار شود بدبخت خواهد شد. با مشورت ها و صحبت های بسیار با اولیای محترم این دانش آموز، را راضی کردیم که بهتر است که فرزندشان در حرفه ی آزاد و فنی بگمارند. چنان نیز شد در نزدیکی های همان مدرسه در پنچرگیری مشغول کارشد،از حرفه اش بسیار راضی بود،خیلی زود برای خودش زندگی مستقلی ساخته بود و روزی که من و مدیر مدرسه به محل کار ایشان رفتیم که با صاحب مغازه شریک کار شده بود؛ مدیر را بسیار دعا کرد و اظهار داشت اگر آن موقع از روی ناچاری به تحصیل ادامه می داد بطورحتم بدبخت می شد،راست هم می گفت چون این جوان اصلاً استعداد درس خواندن را نداشتند.

همه نوع فقر در بزهکاری افراد و در ترک تحصیل دانش آموزان کم و بیش نقش دارند و لی فقر فرهنگی اصلی ترین و بیشترین نقش تأثیرگذاری را در مسائل تربیتی،اخلاقی و آموزشی و بطور کلی در رشد کودکان دارد.

با توجه به اینکه خانواده ها تا چه حد به فرهنگ رشد،تربیت و استعداد پروری فرزندان خود آشنایی دارند به همان میزان نیز در تربیت افراد و فرزندان خود موفق عمل می کنند.
از این رو بر نهادها و ارگان های ذیربط و موقعیت ساز تربیتی از جمله نیروی انتظامی لازم است که درخصوص فرهنگ، تربیت با فعال سازی راهکار های تربیتی هنر تبلیغاتی چشمگیری را هدف سازی و ارائه دهند. لازم نیست که حتماً نمونه ی معضلات و تربیت های ناشایسته ای را حتماً نشان و یا نمایش دهند ولی حتماً لازم است که از هر چیز نمونه های خوب و شایسته ای را عرضه کنند.
                        21/10/87

هیچ نظری موجود نیست: