۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

هشدار

بسمه تعالی
هشدار ۲
این انتخابات از اساس غلط با تفکری برای فشار و بایکوت اینجانب از ابتدا از یکسو با هدف جلب آرای خاموش از سوی چهار کاندیدای درون حاکمیت و از سوی دیگر جلب نظر اینجانب بسوی یکی از کاندیداها بطور خاص آقای احمدی نژاد و موسوی که اندیشه و قلم خود را با رئیس جمهور منتسب هماهنگ سازم، در خارج از عرف یک انتخابات قانونی بود که با شکست در اهداف خود به کودتا انجامید که چیزی جز حک نامشروعیت حکام بر پیشانی نظام نیست.
بعد از رحلت امام راحل فرماندهی کل قوا به آقای هاشمی سپرده شده بود. ایشان با اختیاراتی که داشتند قدرت را بین خود و آفای خامنه ای که از دوستان قدیمی و مورد اعتمادشان بود تقسیم کردند. مقام رهبری به آقای خامنه ای رسید و آقای هاشمی مقام ریاست جمهوری را اختیار کردند و رویای ریاست جمهوری مادام العمر را در سر پروراندند که با تهورات اینجانب این آرزوی ایشان بهم ریخت.


هاشمی هرگز اصلاح طلب نبودند مگر زمانی که ملت را به کنترل خود در آورده باشند. مگر آقای هاشمی نبودند که گفتند عاشق رهبری هستند و نقشه ی رهبری بهتر بود. این چه معنایی دارد جز اینکه بگوییم خود ایشان دو روی یک سکه هستند که رهبری و افراطیون دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب نما را در کنترل خود دارد و خود دوست دارد در سایه باقی بماند و در هنگام بحران خود را به عنوان مرد بحران به پشت صحنه می کشاند که دیگران را قربانی و خود را از مسولیت اتفاقات برهد. در واقع جوهره ی تحجر و فتنه خود هاشمی است و این دستان هاشمی و موسوی است که به خون ملت آغشته است.


به عنوان تنها کسی که دولت هاشمی را در سال 71 به کنترل خود گرفتم با قاطعیت تمام اعلام می کنم که در ایران اصلاح طلب و اصول گرایی به معنای واقعی و حقیقی آن وجود نداشته و ندارد.


پیدایش جناح های اصول گرا و اصلاح طلب به سال۷۰ و ۷۱ باز میگردد که در اواخر این سال ۷۱ اثر هنری خود را با تئوری راه اندازی جریان انرژی هسته ای در مدار پیشرفت صنعت کشور و گفتمان فرهنگها عنوان و هدف کمک به صلح و امنیت جهانی خلق ساختم و هاشمی و دولت ایشان را به کنترل خود در آوردم که متأسفانه حربه ای از یکسو برای خودخواهی ها و تکمیل پروژه ی تمامیت خواهی های باند حاکمیت و از سوی دیگر ظلم و ستم به خود اینجانب شد.


دیوانگی و غرور غلط هرگز نمی تواند به بقای نامشروعیت بیانجامد. مصالح ملی و پایداری بک نظام حقیقی و هنر در قلدری و پشت درهای بسته بدست نمی آید بلکه باید در اندیشه های حقیقی یک نظام پیدا کرد و حق و حقیقت را در باورهای درست، صداقت، راستگویی و حفظ امانتداری یافت.


کشور اکنون در شرایط حساس بیداری قرار گرفته و پیداست قیچی مجازی دو لبه تیغ را برای بریدن راستی و درستی دهان باز کرده است. باید حق و حقیقت را درست و عمیق دریافت و به راهکار درست و حقیقی اندیشه نمود و به اتحاد تفکر حقیقی و پیشرو با سه شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی انقلاب ۵۷ در آمد و پیش رفت. 
۳۰/۴/۸۸

هیچ نظری موجود نیست: