۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

رویکرد خام (مصاحبه)

جناب آقای فاخری با سلام و امیدوارم که حال شما خوب باشه
کانون صنفی معلمان بیانیه ای مبنی بر اعتصاب سراسری معلمان در روزهای اول اسفند ماه خبر داده است در این رابطه شما خودتون این اعتصاب را چطور ارزیابی می کنید؟

من هم متقابلا ًسلام عرض می کنم

ابتدا لازم به یاد آوری است که خود وزارت آمورش و پرورش برقراری نظام هماهنگ حقوق را که دولت از آن به عنوان لابحه خدمات کشوری یاد می کند اعلام کرده است ولی با توجه به اینکه دولت از یکسو در قول و قرار های خود سابقهٔ درستی ازخود نشان نداده است و از سوی دیگر محتوای برقراری آن،آنچنان که از بر داشت های کانون به نظر می آید رضایت آنان را بطور نسبی جلب نساخته است کانون نیز اعلام اعتصاب سراسری کرده است.

بیانیه ای که کانون صنفی معلمان صادر کرده است اگر چه توانسته باشند مسیر را درست هدایت کرده باشند می شود البته تا حدودی مناسب به نتیجه خواست ها رسید. اما از جهاتی تصمیم کانون قابل تأمل و هم بر شکل آن ایراد وارد است. برای اینکه این اولین بار است که خود وزارت پیش از آنکه فشار خاصی از سوی کانون بر آن وارد شده باشد برقراری لایحه را از ابتدای 88 اگر چه محاسبات پیش از آن را نیاورده است اعلام کرده است.این خود اگر بی واسطه بوده باشد می تواند دید مثبتی بر ذهنیات دولت باشد.ذهنیاتی که ممکن است خود بخواهند آن ذهنیات روند تکامل داشته باشند و نقاط اختلاف و شبهه انگیز را بتدریج رفع سازند.

ولی متأسفانه از آنجا که سیاست های کلی دولتمردان بر اساس خودمحوری و تک محوری و تاحدودی نیز کینه توزانه در جریان تفکری بوده است تصویر درست تر و روشنی از آنان برجامعه ارائه نشده است.این همان چیزی است که روند اصلاحات و رفع شبهات و موارد اختلاف انگیز را کند می سازد و نگرانی هایی را ایجاد می کند که لازمهٔ آن به کنار نهادن اختلاف ها و رسیدن به اصول گرایی حقیقی مبتنی بر استانداردهای بین المللی و نهاد بشری است که در کل،اصل و منطق گرایی و استنادهای هوشی را بیان می کنند.

اعتصاب تعریف روشن و سازنده ای دارد که هر اعتصابی بر اساس آن تعریف شکل می گیرد و صورت اعتراض نه بیش از آن را پیدا می کند.تعریفی که کانون معلمان از اعتصاب ارائه کرده است تعریفی است تا آنجا که اطلاعات من قد می دهد در هیچ جای دنیا به آن شکل نه داشته اند و نه در اعتراضات خود عملا بکار بسته اند بلکه اعتراضات صنفی در هر کجای دنیا که شکل گرفته است بطور مستقل و بدون حمایت دیگر اقشار صنفی و بدون حساسیت زا با پایداری و قانون مداری عینی به اعتراضات صنفی خود تا رسیدن به خواسته های البته برحق خود و ضرورت عملی آن، پافشاری کرده اند.

کانون اگر اشتباه نکنم اعلام کرده است که از روز سوم اعتصاب به مدرسه نخواهند رفت یعنی اینکه در واقع در خانه خواهند نشست و اسمش را اعتصاب خواهند گذاشت.این شکل تعریف اعتصاب بک چیزی شبیه قهر کودکانه است و یا اینکه با ضعف ایمانی که به خود و خواسته های خود دارند دیگران را که اولیای دانش آموزان باشند برای اعتراضات همگانی وارد عمل می کنند و روند ناخوشایندی را پیش روی دولت در عکس العمل آن بر علیه خود و امنیت جامعه قرار می دهند.شاید وزیر آموزش و پرورش از این نگاهی بوده است که گفت: باید ببینیم جولان این جریان کانون به کجا می کشد.

این دور از تفکر جمعیت فرهنگی است که آموزش علم،ادب،قانون مداری و رشد فکری را در یک جامعه بر عهده دارد کانون این جمعیت نتواند خواسته های خود را از مسیر علم و عقلمندی و بر اساس ذهنیات قانون مداری دنبال کند.روی این اصل می شود گفت که اعلام این اعتصاب آنهم در آستانه انتخابات از ابتدا محکوم به شکست است و هیچ نتیجه ای بیش از آن چیزی که خود وزارت خانه اعلام کرده است نخواهد بود.پیشتر فرصت بهتری را از دست دادند به دولت التیماتوم دادند و شمارش معکوس اعلام کردند ولی وقتی زمان التیماتوم پایان یافت هیچ رغبت و حرکتی رخ نداد و دلسردی حاکم شد. اکنون هم که در آستانهٔ انتخابات اعلام اعتصاب کرده اند احتمالاً بازیچهٔ یک عده شده اند تا با ایجاد بحران کمکی به سود جناح خاصی کرده باشند.

روشن است کسانی که در تصمیم گیری های کانون قرار گرفته اند تجربیات خوبی را از سیاست و مدیریت برخوردار نیستند و نمی توانند خط و مشی درستی ارائه دهند و اشراف و رهبریت درستی بر جریان داشته باشند.اعلام اعتصاب و روند پیشرفت آن مستلزم گفتمان و مصلحت اندیشی هایی است که از سوی نمایندگان کانون ها انجام می گیرد که تا کنون اظهاراتی در مورد آن صورت نگرفته است.

سال 85 تجمعات وسیعی از سوی فرهنگیان صورت گرفت و عدهٔ بسیاری دستگیر و تبعید شدند ولی متأسفانه همان تجمع کنندگان که از سوی باقی ماندهٔ اعضای خام کانون هدایت می شدند بعد از دستگیری ها آنان را فراموش کردند و رفتند در خانه های خود نشستند و روند خواسته ها را با شکست مواجه ساختند. در حالی که اگر به خواسته های خود باور داشتند و بر آن ها ایمان به عمل حق داشتند به اعتراضات خود ادامه می دادند می دیدند که دستگیر و تبعید شده ها هم آزاد می شدند و بی عدالتی را در دولت رشد نمی دادند.

غرض از این گفته ها این نیست که مشوق جریانی بوده باشم بلکه این است که کسانی باید در تصمیم گیری های کانون معلمان قرار گیرند که اولا افرادی مؤمن و متعهد و معتمد بین معلمان و دولت باشند و آشنا به حقوق و اقتصادکه بتوانند نقاط قوت و ضعف جریانات مربوط به وزارت را روشن سازند و تعریفی را در بهبود جریانات از خود ارائه دهند.چنین کسان می توانند در تصمیم گیری های خود بر همگان حجت و نتیجه بخش باشند و همه احاد فرهنگیان را در دید توجه خود قرار دهند.

البته این هم گفته شود اعتراض معلمان بخاطرکمی حقوق نیست بلکه بخاطر تبعیض در پرداخت ها و ضوابط و قوانین است؛ بخاطر نابرابری هایی است که از سوی دستگاه ها اعمال می شود،هر کدام می تواند تأثیرات منفی در افکار جامعه بگذارد.

بالاخره هر جامعه ای مشکلات خاص خود را دارد.جامعهٔ ما هم مستثنی از داشتن مشکلات نیست خصوصا درجامعه ای که دین ماهیت هدایتی خود را دارد تندروی هایی پیدا می شود ولی اصل و مهم این است که بر حساسیت ها و مشکلات باید از مسیر درست آن ها فائق آمد و دغدغه ها را برطرف ساخت و در هدایت ها و مدیریت ها از فرایند هوشی بالاتر بهره برد.

با تشکر از شما

آژانس ایران خبز
30/11/87

هیچ نظری موجود نیست: