۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

ایمان و حماسه حسین (ع)

حسین در امامت و حقیقت رهبری خود، ایمان و شناخت یافت که اسلام با شهادت اش زنده و جاودان باقی است. علم یافت مکتبی که در آن شهادت نباشد مکتب رو به انحطاط و زوال است و از ذهنها زدوده می شود.

این بود که حسین(ع) از علم و شناخت خود شهادت را در اوج نابرابری قدرت به گرمی بلندای آن پذیرفت و فریاد برآورد: من برای امر به معروف و نهی از منکر خارج شده ام و اگر دین جدّ من با ریخته شدن خون من زنده و جاودان است پس ای شمشیرها مرا دریابید.
حسین (ع) در نهایت اوج انسانیّت و روح پاک مردانگی آدمیّت دینی خود شهید شد. شهید کربلا، سرور شهیدان که همه تاریخ را مبهوت و شیفته مکتب عشق و شهادت زندگی خود ساخت و سدّ بیداری و جوانمردی در برابر انحطاط قدرت ایجاد کرد و فرهنگ زندگی را برای همیشه هدایتگر و شهید پرور جاودان آبیاری ساخت و زینب اش شمع عاشورا را شکوهی دیگر زیبا و ماندگار آفرید.
اسلام دینی است که نه با حکومت فقهی مفهوم می یابد و نه با حکم حکومتی که در آن جبر و زور حاکم باشد. بلکه تکاملی است در ایمان و عمل در ارزشهای متعدل فطرت بشری که انسان را از فرهنگ جامع آن مبهوت و پذیرا می سازد.

اسلام شمشیر استعمار نیست. اسلام، دین عین فطرت بشری، فرزند حق، هدایت، فرهنگ و شهادت است. دین، بیداری فطرت بشری در برابر انحطاط برای حق و عدالت و همزیستی انسانی جوامع بشری است که از آدم تا خاتم فرا روی بشر در جان و روح بشر قرار داده شده است و هرگز به آدمی این اجازه را نمی دهد که چون یزید معاوی آن را اسباب انحطاط قدرت خود بسازد و ایمان و زندگی را به ایده ئواوژیهای فنا بسپارد
اما طبیعت گمراه است و بشریت متفرق و رنجور، یا در پی امید بسویی می نگرند و یا در پس آن، چون گرگ وحشی می مانند که بدرّند. این طبیعت دو بعدی هستی است که همه به عشق آن دل می طپند.
تا دنیا هست روزگار همین است چون هستی دنیا بر دو بعد متضاد روحی پیچیده شده است و در این میان درود و تهیّت به آنان که راست آمدند و در گرفتاری طبیعت آن، راست و محزون از دنیا رفتند.
زندگی مبنایی از عشق خداوندی،  نمایی از ایمان و شناخت آدمی از دنیا است، سراسر از یأس و امید و مبارزه که اگر با حقیقت روح آدمی اجین شود گوهره ایست آراینده صفات زیبا، نورانی و صفای طبیعت حق هستی  از اعماق وجودی به سیمای زندگی پر مشقت آدمی که جلوه ای از ایمان و اخلاص به آدمیّت خود است.

هیچ نظری موجود نیست: